در محله به کار خیر معروف و خوشنام است. او که ساکن قدیمی محله امیرالمؤمنین (ع) است با همراهی همسرش، خود را وقف کار خیر و مسجد امام جعفرصادق (ع) کرده است. رحیم خرمدل، بازنشسته شرکت برق و عضو شورای اجتماعی محله، هرچه را دارد، مدیون امام جعفرصادق (ع) و توسل به ایشان میداند.
رحیم متولد ۱۳۴۲ است و از زمان تولد در همین کوچه و منزل ساکن بوده است. خانهاش در خیابان شهید شفیعی۵۷ و محله امیرالمؤمنین (ع) قرار دارد. پدرش در زمینهای انتهای گلشهر کشاورزی میکرده است. آن زمان این محدوده «قلعه روحآباد» نام داشته است و البته تعدادی از ساکنان آن هنوز اینجا ساکن هستند. خودش، اما بازنشسته شرکت برق است. رحیم عضو شورای اجتماعی محله و دلخوش به حضور همسایهها و هممحلیهاست.
او مسئولیت مسجد امامجعفرصادق (ع) را نیز برعهده دارد و یکی از اعضای هیئتامنای آن است. همچنین مسئول «مرکز نیکوکاری، کارآفرینی و توانمندسازی گوهرشاد» مسجد، تحت نظر کمیته امداد امامخمینی (ره) و مسئول جمعآوری کمکهای مردمی برای بازسازی عتبات عالیات در اینجاست.
آقارحیم و همسرش در این محله و کوچه، بانی و واسطه خیر هستند و هوای همسایههای کمبضاعت را دارند؛ از تهیه و توزیع نان و غذای گرم بگیر تا ارائه گوشت نذری، بستههای کمک معیشتی و.... عضو «خانه ایثار و شهادت» در بولوار شهیدرستمی بوده است؛ گرچه آن مجموعه در حال حاضر فعال نیست، آقارحیم با خیران آنجا در ارتباط است.
او میگوید: افرادی مانند هادی غلامی، مرتضی نظرنژاد (فرزند شهیدبابانظر) و حمید کرمانشاهی بههمراه چند نفر دیگر، واسطههای خیر هستند که با آنها در ارتباط هستم. علاوهبر این از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آستان قدس رضوی و کمکهایی هم از طرف ستاد اجرایی فرمان امامخمینی (ره) میرسد.
خیرانی هم هستند که با مسجد ارتباط دارند و مثلا تماس میگیرند و هزینه چند گوسفند را میپردازند تا ذبح و بین نیازمندان توزیع شود. ما در مسجد آشپزخانه داریم و با کمک آشپز هممحلیمان، علیاصغر بندار، غذای نذری درست میکنیم و بین نیازمندان توزیع میشود.
آقارحیم در این سالها حدود شصتخانوار نیازمند را در محله شناسایی کرده است و به هر طریق، به آنها کمک میرساند. او میگوید: در محله حدود شصتخانوار هستند که تحت حمایت خیریه ما قرار دارند. عمده این افراد نیازمند، مهاجر افغانستانی هستند.
در ایام مختلفی از سال که ستاد اجرایی فرمان امامخمینی (ره) اقلامی توزیع میکند، آن اقلام را میآوریم و بستهبندی و توزیع میکنیم. روزهای سهشنبه هم در شهرک شهیدرجایی، یک نانوایی پانصد نان به ما میدهد. آنها را میگیرم و بین نیازمندان توزیع میکنم. قبل عید، دو گوسفند نذری ذبح و گوشت را همراه نان توزیع کردیم.
حقیقت این است که همانند آن شعر که میگوید «من از بینوایی نیم روی زرد/ غم بینوایان رخم زرد کرد» آدمهای گرفتاری که میشناسم، خانوادههایی که بیمار دارند یا زنان سرپرست خانواری که مشکلاتی دارند و برای پول دارو، شیر خشک یا حتی یک بسته ماکارونی و مرغ به ما مراجعه میکنند، از ذهنم بیرون نمیروند. با این گرانی و تورم، دائم فکر میکنم که چطور زندگیشان را میگذرانند.
فعالیتهای آقارحیم در ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان ویژهتر میشود. او هرسال در ایام اربعین به نجف میرود و آنجا در موکب امامرضا (ع) خدمت میکند. میگوید: آنجا روزانه برای ۴ هزار نفر، اسکان و خوراک تأمین میشود. دهه اول محرم در همین مسجد امامجعفرصادق (ع)، ده شب مراسم عزاداری و سپس پذیرایی داریم. البته بستههای کمکمعیشتی هم توزیع میشود. در ایام ماه مبارک اغلب افطاری میدهیم و در شبهای قدر هم از شبزندهداران با سحری پذیرایی میکنیم.
در عید نوروز و تشرف زائران امام مهربانیها، پذیرایی از زائران به خدمات آنها اضافه میشود. آقارحیم میگوید: نوروز سال گذشته بههمراه دوستان در ورزشگاه امامرضا (ع) روزانه هزار پُرس غذا طبخ میکردیم، سپس برای توزیع به میدان شهدا میآوردیم. امسال هم قرار شد در مسجد خودمان به مدت هشتروز، روزانه ۱۵۰۰پُرس غذا طبخ و توزیع کنیم که انجام شد.
همسر آقارحیم، مریم انوری کریمآباد است که قبلا در ستون «همسایه به همسایه» مخاطب ما بود و با او گفتوگو کرده بودیم. او نیز همیشه یار و یاور همسرش است و گاهی در کار خیر از همسرش سبقت میگیرد. آقارحیم میگوید: چندوقت پیش، خانم جوان افغانی به در منزلمان مراجعه کرد و مشکلات مالیاش را بیان کرد. دختر کوچکی دارد و باردار هم هست. برای او خانه گرفتیم و همسرم، لباس و مایحتاج برایش تأمین کرد.
جدا از این، همسرم حمایتهای دیگری هم انجام میدهد؛ مثلا الان بهدنبال لباس و لوازم برای نوزاد آن خانم است. به فرد دیگری هم کمک مالی کرد تا پول رهن منزلش جور شود. سال گذشته در موکب نجف خدمت کرد. من و همسرم تصمیم گرفتهایم در منزل خودمان آشپزخانهای راهاندازی و هرروز برای نیازمندان غذا درست کنیم.
از آقارحیم میپرسم که چطور در این مسیر قرار گرفته است. او میگوید: کمک به مردم خیلی لذتبخش است. انتظار سهشنبهها را میکشم که بروم از آن نانوایی نان بگیرم و بیاورم برای توزیع. هر کاری که از دستم برآید، انجام میدهم. چندبار همراه گروه جهادی پزشکان به روستاهای جاده سرخس رفتیم و چند روزی برای آن گروه آشپزی کردیم.
موکبی داریم به نام «موکب امام جواد (ع)» که برای خدمترسانی به زائران پیاده امامرضا (ع) است. وقتی برای زائران ائمه اطهار (ع) کار میکنی، لذت ویژهای دارد. این کارها همه عشق است. وقتی میرویم نجف، به ما میگویند خادمالحسین (ع).
دنبال این هستیم که کی بسته معیشتی میدهند تا توزیع کنیم، یا مثلا چه کسی گوسفند نذر دارد و.... از زمانیکه کلنگ این مسجد به زمین خورد، در همینجا رفتوآمد دارم. وقتی ۱۰سال داشتم، اینجا پیرغلامی بود که به او «بابای غلامحسین» میگفتیم. من کنار دستش در پذیرایی از مهمانان مسجد کمک میکردم.
او باعث شد با این مسجد و حال و هوایش خو بگیرم. در نقاط دیگر شهر هم سکونت کردهام، اما نمیتوانم این مسجد و محله را ترک کنم. چهارفرزند دارم که همگی ازدواج کرده و سامان گرفتهاند و شکر خدا از آنها راضی هستم. هرچه دارم از صاحب اینجاست. صاحب این مسجد به من خیلی کمک کرده است. هربار مشکلی پیش آمده است، به امام جعفرصادق (ع) متوسل شدهام و مشکل حل شده است. هرچه دارم و ندارم، از همین مسجد و صاحبش است.